۲۵
شهریور

برندسازی درون سازمانی

برندسازی درون سازمانی

سارا حجازی : برندسازی مستلزم اقدامات فراوانی از جمله برندسازی درون سازمانی است. باوجود این برای اجرا و پیاده سازی این اقدام ضروری به یک دستوالعمل نیازمندیم.

برند سازمان را می توان با پرسیدن دو سوال از کارمندان آزمایش کرد: ۱- برند سازمان شما برای چه چیزی تلاش می کند؟ ۲- آیا شما در جهت این تلاش قدم بر می دارید؟ اگر کارمندان به این دو سوال جوابی مثبت ندادند احتمالا استراتژی کسب و کار به درستی در سازمان پیاده نشده است. هدف برندسازی درونی سازمان این است که کارمندان دقیقا چشم انداز برند را درک کنند و در جهت آن قدم بردارند.

برای درک بهتر چشم انداز داروسازی باریج اسانس با توجه به کوتاهی و مفهم بودن کلمات آن را عنوان میکنیم

باریج اسانس، اولین انتخاب داروهای طبیعی هر ایرانی، رقیب در بازارهای آسیایی و مطرح در جهان تا افق ۱۴۰۴

داشتن برند قوی در درون سازمان مزایای فراوانی دارد از جمله :

  • جهت و انگیزه را برای کارمندان و شرکا فراهم می‌کند
  • خلاقیت کارمندان را در سازمان جاری می کند.
  • کارمندانی که از برند قوی سازمانی بهره می برند با اشتیاق برند سازمان خود را برای دیگران توصیه و تعریف می کنند.
  • باعث ارتقا فرهنگ سازمانی می شود.

برندسازی درون سازمانی یا Internal branding با این نگرش مطرح شده است که سازمان ها برای موفقیت در طرح برند خود بایستی در کنار بازار خارجی به بازار داخلی نیز توجه داشته باشند. بازار خارجی بازاری است که مشتریان بالقوه و بالفعل در آن قرار دارند و بازار داخلی شامل محیط داخلی شرکت یا سازمان است. هر چند هیچ تعریف مشترک و توافق شده ای در مورد این گونه از برند سازی وجود ندارد اما می توان آن را ابزاری برای تغییر دیدگاه کارکنان سازمان و شکل دهی به رفتارهای آنها بر اساس ارزش های برند دانست که از طریق بالا بردن درک کارکنان سازمان از ارزش های برند انجام می شود. اما از طرفی خود این کارکنان انتقال دهنده همین ارزشها نیز هستند. بنابراین کارکنان مخاطب مفاهیم برند هستند یا انتقال دهنده آن

جهت درک بهتر مطلب فوق چند مورد از ارزش های سازمانی برند باریج در ذیل خواهد آمد :

جلب رضایت روزافزون مشتریان

یادگیری و رشد و تعالی سازمانی

همدلی، همفکری و مشارکت صادقانه

خلاقیت و نوآوری

 

 

جهت دستیابی به اهداف برند سازی داخلی  باید و نبایدی ، باید در سازمان ها جاری گردد از جمله آنان

طبقه بندی کارمندان بر اساس نقش و سطح اختیار

در مرحله اول، باید کارمندان سازمان را بر اساس سطح اختیار و نقشی که در سازمان دارند طبقه‌بندی کرد تا در نهایت برای هر گروه برنامه جداگانه‌ای تدوین شود.

برنامه تدوین شده برای هر دسته از کارمندان باید منعکس کننده سه سطح برنامه ریزی شده باشد، که کارمندان باید هر سطح را با موفقیت پشت سر بگذارند.

سطح اول از سه سطحی که کارمندان باید نمره قبولی آن را دریافت کنند، آموزش کارمندان درباره چشم انداز برند می‌باشد. کارمندان در این آموزش‌ها می‌آموزند که چه الزاماتی را باید درباره چشم انداز برند فراگیرند  برای مثال ( نقاط تمایز برند باریج با دیگر برندها شامل چه مواردی می‌باشد ) . سطح دوم از سه سطحی که کارمندان باید آن را با موفقیت پشت سر بگذارند باور و اعتقاد راسخ به برند است و چشم اندازه آن است مثلا ( برند و تفکر برند باریج در قالب چشم انداز تعریف شده به درستی منتقل می‌شود و این چشم‌انداز در مسیر موفقیت سازمانی است) . در نهایت سومین سطح از سطوحی که کارمندان باید با موفقیت از سد آن عبور کنند، زندگی کردن با برند است که در حکم نیروی محرکه است که کارمندان را در تحقق چشم انداز هدایت می‌کند.

مسیر آموزش، مسیری است که باید از تمامی ابزارهای آن برای رسیدن به هدف استفاده شود، ابزارهای مختلف در این مسیر روزنامه، کارگاه، تلاش شخص سفیران برند، مدیران ارشد و افراد تاثیرگذار می باشند. تهیه برند بوک و برند کارت در اجرای درست مسیر آموزشی موثر است. برای بهبود عملکرد مسیر آموزش ایجاد وب سایت آموزشی برای کارمندان  و همچنین تهیه محتوای آموزشی در وبسایت کمک قابل توجهی می‌کند. تهیه برند کارت که المان های چشم انداز در آن یادآوری شده است می تواند ابزاری قدرتمند باشد اگر مدیرعامل سازمان به طور دوره‌ای به ارجاع بدهد.

آموزش، مسیر چشم‌انداز را در راستای استراتژی کسب و کار هموار می‌کند. در آموزش باید به چرایی‌های چشم انداز برند و استراتژی‌های کسب و کار پاسخ داده شود. با نمایش دادن جایگاه فعلی برند و چشم انداز برند و ترسیم مسیر پیشرفت برای کارکنان می توان انگیزه لازم را در کارکنان ایجاد کرد تا هر نفر از پرسنل خود به صورت سفیری از برند در سطح جامعه شروع به معرفی مزایا و خوبی های برند باشند .